سلام بروبچ

ای عشق

از تو ای عشق در این دل چه شررهادارم

یادگار تو چه شبها چه سحرها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم

گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی

تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

گر چه ای عشق!شکایت ز تو چندان دارم

که به عمری همه را نتوانم بشمارم

گر چه از نرگس او ساخته ای بیمارم

گر چه زآن زلف،گره ها زده ای در کارم

باز هم گرم ازین آتش جانسوز توأم

سرخوش از آه و دردشب و روز توأم

با اگر بوی مئی هست زمیخانه توست

باز اگر آب حیاتیست زپیمانه توست

باز اگر راحت جانی بود افسانه توست

باز هم عقل کسی راست که دیوانه توست

شکوه بیجاست مرا کشتی و جانم دادی

آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی

من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه تو

عاقلان بیهد خندند به دیوانه تو

نقد جان گر بود قسمت پیمانه تو

آه از آن،که نشد مست زمیخانه تو

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق!

آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد ای عشق؟

 

((عماد خراسانی))

عزیزانم این دو پستم رو از همون کتاب که گفته بودم گم شده و بعد پیدا کردم نوشتم

امید به آن روز که خوشتان آمده باشد.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
علی اکبر یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:00 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
ممنون که شادم کردی..
پس منتظر فیض هات هستم..البته انتقادو خوب اومدی ...
منو چه به این حرفها...موضوع هندونه مندونست؟
شعر زیبایی رو اتخاب کردی ای کاش مناسبش رو هم مینوشتی!!!

عماد میگه:
عشق آتش بود و خانه خرابی دارد
پیش آتش، دل شمع و پر پروانه یکیست

خدا رو شکر که کار خدا کردی و این کتاب پیدا شد..راستی اسم این کتاب چیه که اینقدر بهش علاقه داری؟
منتظرم ببینم این شعری که میخوای بگذاری چیه...خودت رو آماده کن..
مواظب خودت باش
موفق باشی

علی اکبر دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام خانم روانشناس
خوبی؟
ای بابا شوخی هم سرت نمیشه...منتظرم شعرهات رو بخونم.بگذاریها.....
من به دنباله غش تو غش کردم..چیزی که عوض داره گله نداره که داره؟
البته این هندونه رو شما میخواستی زیر بغل من بگذاری ..حرف و عوض نکن..گفتی عاشق شدم منم خندم گرفت و این مطلب رو نوشتم..
این از جریان هندونه...
گفته بودی آماده چی باشم؟ خوب آماده انتقاد دیگه.. منتظرم نگذاریها ... سعی کن بهترترینش رو از بین بهترین شعرهات بنویسی...
------------
من حرف شما رو قبول دارم درباره عشق ولی پسرها دسته متوسط هم دارن ...مثل من!!!!!
---------
به نظرم شعری رو که نوشتی برای دل خودت نوشتی ...چی میتونه از این بهتر باشه .... خوب با این سوالی که کردی منم تو شک انداختی ..حالا راستش رو بگو بدونم این شعر رو برای کی نوشتی؟راستش رو بگو
----------
خب سوال شخصیتی خیلی سختی کردی ..
البته میشه یه حدسهایی زد...که خیلی با ایمانی ... خیلی زود خودمونی میشی ... دل بی ریایی داری ... دلتنگی نمیدونم برای کی و برای چی ...
یکمی خجالتی هستی ... دختر صبوری هستی... سلام کردن رو خیلی دوست داری(این رو محض خنده نوشتم) ... حجاب رو دوست داری ...ووو
حالا به نظر تو من فالگیر خوبی میشم یا نه؟
به شخصیتت کسی غبته میخوره یا نه رو باید خودت بگی یا از دوستات سوال کنم ... ولی زیاد به این موضوع فکر نکن...
خوب نوبت شماست که منو چه شخصیتی تصور میکنی؟راست و حسینی بگو..
وجدانن نه...
ممنون که به فکرم هستی
چشم ...
موفق باشی

سمیر دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.daftareeshghnevis.blogsky.com/

عشق یعنی تا ابد فریاد او
عشق یعنی یک دل بی چشم ورو
هر چه داری در دلت بهر نگار
بی تفاوت به همه دنیا بگو
......................................
دفتر عشق نویس دفتر عشق منه
هرچی که تو دلمه داره فریاد میزنه
دفتر عشق نویس دفتر خاطره هاس
پایتخت کشور واژه های بی صداس
دفتر عشق نویس وعده گاه تو و من
یه جای خوب و قشنگ واسه دیونه شدن
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد