تهذیب نفس

 محاسبه نفس

   یکی از راههایی که رهروان اخلاق در عمل به تهذیب بیان کرده اند،محاسبه با نفس است که در حدیث معروف پیامبر(ص) می خوانیم:«حاسبُوا أنفُسکُم قبل أن تُحاسبوا و زنُوها قبل أن تُوزنوا و تجهّزُوا للعرض الأکبر:خویشتن را محاسبه کنید پیش از آنکه به حساب شما برسند و خویشتن را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند!(و ارزش خود را تعیین کنید پیش از آنکه ارزش شما را تعیین نمایندو آماده شوید برای عرضه بزرگ(روز قیامت).

  منظور اینست که هرکس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد،و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها،اطاعت و عصیان،خداپرستی و هواپرستی دقیقاً مورد محاسبه قرار دهد،و درست مانند تاجر موشکافی که سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می کشد.

  روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکی از دو فایدۀ مهم را دارد:اگر صورتحساب،سود کلانی را نشان دهد،دلیل برضحت عمل و درستی راه لزوم تعقیب آن است؛و هر گاه زیان مهمی را نشان دهد دلیل بروجود بحران و خطر احتمالاً افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هرچه زودتر برای اصلاح آن وضع کوشید!

  اما مشکلترین سدی که در این راه وجود دارد نفس اماره ای است که آدمی را از توجه به محاسبه اعمالش منصرف میسازد و کمتر کسی است که شب در خلوت تنها دفتر و قلمی بردارد و اعمال زشت و زیبائی که در روز بپایان رسیده مرتکب شده یادداشت می کند.

  که در حدیثی از امام صادق(ع)در مورد ضرورت محاسبه بیان شده است،که اگر در محاسبه روز قیامت هیچ حولی نمی بود مگر حیا و خجلت عرض اعمال بملک متعال و برافتاده پرده از روی کارو رسوائی در حضور جمیع مخلوقات سزاوار بود که آدمی در سر کوهها مقام سازد و با آبادانیها نیاید و نیاشآمد و نخورد و نخوابد مگر بقدریکه او را از تلف شدن محافظت نمایدو چنین رفتار می کندهر که را اعتقاد کامل است و احوال قیامت را مطلع است و هرکسی را می بیند که قیامت او برپاشده و دردل مشاهده میکند که در آن هنگام در حضور پروردگار جبار ایستاده پس چون این ها را تصور نمود مشغول محاسبه نفس خود میشود که گویا آن را بعرصات خوانده اند و در مواقف سؤال بازداشته اند و از امام موسی کاظم(ع) مرویست:که شیعه مانیست هر که هر روز محاسبه خود را نکند پس اگر عمل نیک از او سرزده باشد از خدا طلب زیادتی کند و اگر عمل بدی سرزده باشد توبه و استغفار کند. پس برای نجات او ار این مرحله هولناک باید راهی گشود و او را در آن راه بود.

  راهی که انسان را از بی توجهی با اعمالش میرهاند و او را به بهشت خدا میرساند،علم آگاهی است زیرا پیامبر اکرم(ص)فرموده اند:برای هر چیزی راهی است و راه رسیدن به بهشت دانش است.

   اگر انسان قین کند که همه اعمال او از ریزودرشت و زشت و زیبا در اوراق ایام ثبت و ضبت میشود و همه آنها را در روز جزا به نمایش خواهند گذاشت و حتی خود را در همین دنیا میتواند پاره ای از کردار گذشته اش را با دستگاههایی که همین انسان اختراع کرده ببیند و علم پیدا کند که هیچ چیز در هستی به فراموشی سپرده نمیشود،بلکه همه چیز در بایگانی بزرگ جهان ثبت و ضبط میگردد از انجام کار زشت خودداری نموده و بکارهای نیک رومی آورد واز اینطریق است که خود را از بلاهای دنیا و آخرت رهانیده و وسیله نجات دیگران و آسایش همنوعان خویش میشود.

  پس در محاسبه نفس ابتدا باید حسابگران و آمارتهیه کنندگانی را که خدا در طبیعت معین فرموده شناخت و نحوه ضبط اعمال آگاه شد،چون در آن موقع است که آدمی به خود می آید و از دستگاههای عجیب خلقت که در همه جا و همه وقت سرتاسر وجود او را فرا گرفته اند و از زوایای روشن و تاریک زندگی او عکسبرداری میکنند به وحشت می افتد و از صمیم دل فریاد بر می آورد.

«ربُنا ما خلت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النُا»خدایا هستی را باطل نیافریده ای تو را تقدیس و تنزیه میکنم و تو ما را از عذاب آتش حفظ فرما.

  در واقع کاری را که فرشتگان الهی در قیامت با او انجام می دهند او در دنیا با خویشتن انجام دهد؛و حتی به هنگام محاسبه،افکاری که در مغز او خطور کرده،و قیام و قعود و خوردن و آشامیدن و خواب و سکوت را مورد محاسبه قرار دهد،و مثلاً سؤوال کند چرا فلان جا ساکت شدی؟و چرا در فلان مورد تکلم نمودی و سزاوار است انسان محاسبه نفس خویشتن را روز به روز،و ساعت به ساعت انجام دهدوگرنه رشته کار از دست او بیرون میرود؛هرگاه انسان برای هر معصیتی که در طول عمر انجام می دهد سنگی در حیاط خانه خود بیندازد،بزودی حیاط خانه او پر می شود؛عیب کار اینجاست که انسان در حفظ و حساب معاصی سهل انگاری می کند ولی دو فرشته ای که مأمور حفظ اعمال او هستند همه را ثبت و ضبط می کنند؛و بالاتر از همه،خداوند همه را احصاء می فرماید؛همان گونه که قرآن می گوید:«أحصاءُ اللهُ و سنُوهُ»خداوند حساب آها را نگه داشته و آنان فراموشش کرده اند.

پی نوشت:

1.    مکارم شیرازی،ناصر،اخلاق در قرآن،ناشر:مدرسه امام علی(ع)،ج 1،ص 253

2.    فراقی،احمد،معراج السعاده،سازمان انتشارت جاویدان،ص 516

3.    آل عمران،آیه191

4.    محمودی،عباسعلی،محاسبه نفس انسان در دادگاه خود و خدا،ص149

5.    مجادله،آیه6

6.    مکارم شیرازی،اخلاق در قرآن،ناشرمدرسه امام علی (ع) ج 1،ص259

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیر پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:11 ب.ظ http://daftareeshghnevis.blogsky.com/

زانوانم لرزان
من مردد هستم
می کشد عشق مرا سوی خودش
من مردد هستم
عشق کار من نیست
روزگارم تیره ست
قلب من پر خون است
من ندارم قصری
همگان منتظر اسب سپیدند ولی
من ندارم اسبی
مرکبم پای من است
من مردد هستم
.............................
سلام
ممنون از حضور گرمت
موفق باشی و عاشق
یا حق

علی اکبر پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
شرمنده که دیر اومدم..منو ببخش... اصلا هم ار حرفهات ناراحت نشدم..فقط یه چیزی منو ناراحت کرد اونم مدرسه نرفتنت بود ...میخوای با خودت چیکار کنی؟ نمیدونم قبلا هم بهت گفتم که به اینها میگن خول بازی...نمی خوام بگم عاشقی خول بازیه ولی یه موقع هایی از آدم یه کارایی سر میزنه که هیچی نمیشه اسمش رو گذاشت..شرمنده که کلمه خول رو تو جمله هام آوردم ..مثال بود.
برات دعا مکنم...که از این گرفتاری رهایی پیدا کنی.
پستت هم برای من حکم یک نصیحت رو داشت که با جون دل خوندمش و از خدا میخوام که بهم کمک کنه تا اون حیاط لعنتی زند گیم پر از سنگ نشه...
آبجی مراقب خودت باش
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد